محسن باقری
پژوهشگر هسته سیاست کشاورزی و منابع طبیعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام
امروز در بحبوحه نبرد با اسرائیل و بعد از گذشت چند روز از تبادل آتش و درگیری نظامی و نظر به احتمال طولانی شدن جنگ، مسائل مختلفی مطرح میشود که یکی از مهمترین آنها، بحث تأمین کالاهای اساسی و به طور خاص غذا است. البته که مسئولین امر تدابیری در این زمینه اتخاذ کردهاند؛ از جمله اختصاص مبلغ یک میلیارد دلار ارز برای تقویت و واردات نهادهها که با دستور رئیس بانک مرکزی در حال پیگیری است. همچنین وزیر جهاد کشاورزی در ۲۷ خردادماه اعلام کرده است که مشکلی در تأمین و توزیع کالاها در کشور وجود ندارد و بیشتر از همیشه کالا و مواد غذایی در اختیار است. با این حال به نظر میرسد باید برای شرایط پیچیدهتر، تدابیر دقیقتری را نیز اتخاذ کرد.
ضرورت دستورگذاری جدی خودکفایی غذایی در سطح حاکمیت
تأمین کالاهای اساسی گاه به رایجترین یا سادهترین روش دسترسی که واردات است انجام میشود. اگرچه نافی این مسیر برای تأمین سریع در شرایط بحرانی نباید شد، اما به این مسیر نباید بسنده و اتکا کرد. چرا که این مسیر همیشه در دسترس نیست. واضح است که حتی اگر تبادل آتش این روزها بین ایران و رژیم اشغالگر قدس فروکش کند، سطح مخاصمه ایران با نظام سلطه کاهش نخواهد یافت. پس هرگز نباید تصور کرد خرید محصولات اساسی غذایی از خارج همواره شدنی و منطقی است. به عبارت دقیقتر تنها راه تأمین امنیت غذایی، دستیابی به خودکفایی در داخل کشور است که با امر «کشاورزی دقیق» در داخل کشور گره خورده است. کشاورزی در زیربخشهای مختلف آن شامل زراعت، باغبانی، دامداری و … مورد تأکید است. اهمیت تأمین غذا از مسیر کشاورزی، جایگاه ویژه آن را در مقایسه با دیگر بخشهای اقتصادی روشن میکند.
تا پیش از این برخی از کارشناسان تأمین غذا را مطابق تعاریفی که از «امنیت غذایی» وجود دارد، ضرورتاً وابسته به تولید در داخل کشور نمیدانستند و سایر مسیرها از جمله واردات و کشت فراسرزمینی را هم مطرح میکردهاند. همان زمان هم وابستگی مسیر تأمین غذا به خارج از کشور محل تردید بود. حالا غیرقابل اتکا بودن این مسیر روشنتر شده است. چنانکه رژیم منحوس صهیونی با نسلکشی در غزه، قضیه پیجرها، ترور سید حسن نصرالله و سران مقاومت لبنان و اقدامات تروریستی اخیر در تهران نشان داد که از هیچ جنایتی چشمپوشی نمیکند و مرتب درحال طراحی برای ضربهزدن از هر راهکار ممکن و دور از ذهنی است. کما اینکه رهبری در بیانات خود ناظر به اهمیت این موضوع فرمودند:
«شک نداشته باشید اگر چنانچه میتوانستند کاری کنند که غذای مردم، نان مردم داخل کشور نیاید و در کشور به وجود نیاید، حتماً میکردند؛ یعنی اینها اینجوری هستند. حالا آن قضیّهِی قحطی دهههای چندِ قرن هم که به جای خود محفوظ؛ این هم یکجور تهاجم است» (۱۴۰۲/۱/۱۶).
به خصوص در شرایطی که سطح منازعات سیاسی به بالاترین حد خود رسیده و وارد درگیری تمام عیار نظامی شدهایم، لازم است در سطح هوشمندی بسیار بالایی طراحی برای مسیر تأمین و تولید در نظر گرفته شده و سطح دشمنی و درگیری در این بخش به هیچ وجه دست کم گرفته نشود.
نهادسازی خودکفایی غذایی
با پذیرفتن ضرورت تولیدِ حداقل حد اطمینانبخشی از غذای مردم در داخل کشور، چگونگی آن مورد بحث قرار میگیرد. از چه مسیر و در چه ساختاری باید این موضوع دنبال شود؟ متولی پیگیری این امر کیست؟
محدود و منوط کردن تأمین غذا به ساختارهای رسمی کشاورزیِ کشور، کافی به نظر نمیرسد. چرا که ساختار وزارت جهاد کشاورزی درگیر بروکراسی پیچیده و ناکارآمدی است و مجموعه محدودیتهای آن، امکان پاسخگویی و کنشگری فوری را فراهم نمیکند. ضمن اینکه برخی ابعاد خودکفایی غذا فراتر از اختیارات وزارت جهاد کشاورزی است. برای مثال مدیریت آب کشور در اختیار وزارت نیرو است. در نتیجه فرماندهی و سیاستگذاری غذا و کشاورزی کشور امری حاکمیتی و فرادستگاهی است. همچنین تخصیص بودجه برای سرمایهگذاری قابل قبول در بخش کشاورزی نیازمند اراده جدی حاکمیتی است.
علاوه بر آن لازم است در لایه عملیاتی، نهاد دیگری که دارای چابکی و انعطاف ساختاری است به خصوص در این شرایط حساس در کنار ساختارهای رسمی دولتی وارد عمل شود. این نهادسازی باید دارای این شایستگیها باشد:
۱. امکان تعامل و رسیدگی به کشاورزان در سراسر پهنه سرزمینی را به صورت مویرگی داشته باشد. اولویت تعامل آن محدود به واحدهای کشاورزی بزرگ نباشد و خودش به سراغ کشاورزان برود و متناسب با شرایط اقلیمی آنها، تسهیلگری کند.
۲. در تعامل با وزارت جهاد کشاورزی و سازمانهای زیرمجموعه آن، فرصت جهش تولید را برای آحاد تولیدکنندگان کوچک و بزرگ ایجاد کند. صرفنظر از ارزش عدالت برای دریافت امکانات و منابع جهت تولید، جنبه کرامت ذاتی کشاورزان و تولیدکنندگان و قدرت عمل آنها مورد توجه قرار می-گیرد.
۳. تولید در بخشهای مختلف کشاورزی، دامداری و سایر تولیدات این بخش را به صورت توزیعیافته در کل عرصه کشور دنبال کنند. به این ترتیب با افزایش تعداد تولیدکنندگان و استقرار آنها در کل کشور، از تمرکز در حاشیه شهرهای بزرگ جلوگیری می¬شود. از طرف دیگر باتوجه به وسعت سرزمینی ایران، در شرایط جنگی امکان دسترسی سریعتر به غذا فراهم میشود.
۴. حمایت کردن از کشاورزان و تولیدکنندگانی که در سراسر کشور توزیع شدهاند، در کنار ایجاد تشکلهای حمایتی و تکمیل زنجیره محصولات در قالب صنایع تبدیلی، میتواند تابآوری بیشتری را در جهت تولید و توزیع کالاهای اساسی غذایی فراهم کند.
۵. طراحی مختصات فنی (روشها و ابزارهای نوین در تولید کشاورزی)، مؤلفههای اقتصادی (دسترسی به بازار و ایجاد زنجیره) و مدیریت منابع آب و خاک مهترین ملاحظهها است که در افزایش بهرهوری و بارآوری باید موردنظر قرار بگیرد. مطابق تجربههای بینالمللی و سابقه کشاورزی در ایران، میتوان محدودیت منابع آب و خاک را با بهکارگیری ابزارها و فناوریهای خاص مدیریت کرد که نیازمند سرمایهگذاری کافی در این بخش است.
باتوجه به تنوع در بافت اجتماعی و گستره جغرافیایی کشور به خصوص در بحرانهایی مثل جنگ و تحریم، به ساختارهایی نیاز داریم که محدود به روند بروکراتیک نبوده و معطل آن نماند. بلکه خود در کل پهنههای اقلیمی کشور به سراغ تولیدکنندگان و کشاورزان رفته و تسهیلگری و آموزشهای لازم را ایجاد کند. تجربه جهاد سازندگی در دهه ابتدایی انقلاب که در تعامل با ساختارهای رسمی دولتی و با ایجاد شبکه گسترده و مویرگی در کنار کشاورزان، روستاییان و مناطق محروم در سراسر کشور با تأکید بر کشاورزی نقشآفرینی کرد بسیار حائز اهمیت است. در حال حاضر شبکه فراگیر بسیج جامعه کشاورزی و گروههای جهادی همچون باشگاه کشاورزان جوان، ظرفیت بسیار بالایی برای کنشگری ساختاریافته، منعطف و فراگیر در کل کشور را فراهم می¬کند. تا کنون نیز تجربههای موفقی از تعامل بسیج با متولی رسمی کشاورزیِ کشور به ثمر رسیده است. از جمله طرح «بسیج همگام با کشاورز». در این طرح که با هدف خودکفایی در چند محصول اساسی اجرا شد، با مشارکت و حضور مهندسین کشاورزی در کنار کشاورزان، افزایش بهرهوری برای این محصولات به سرانجام رسید.
جمعبندی
به نظر میرسد محدود کردن تأمین کالاهای اساسی به واردات، یک خطای راهبردی است و در شرایط جنگی ممکن است خسارت غیرقابل جبرانی را ایجاد کند. لازم است خودکفایی غذایی با تولید کشاورزی به صورت توزیعیافته در کل پهنه سرزمینی دنبال شود و به این ترتیب تابآوری اجتماعی و امنیتی را به همراه داشته باشد. به فضل الهی و مطابق تجربههای قبلی، به کار گرفتن ظرفیت گروههای مردمی و جهادی از جمله بسیج بسیار راهبردی و ثمربخش خواهد بود.
متشر شده در سایت جام جم و سایت مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام
دیدگاه خود را بنویسید