داستانک: دیدار حاکم و دانشمند علوم خطمشی
ضرورت مطالعات حوزهای خطمشی عمومی: خطمشی کشاورزی
دانشمند سر به زیر افکنده، با گامهای شمرده و با تأمّل از میان مردم گذر میکرد. به مردم سلام میکرد و لحن پاسخ سلامی که مردم میدادند، بیشتر او را به تأمل وا میداشت؛ در ذهنش جملاتی میگذشت “مگر مردم چه انتظاری از دانش تو دارند ای پیلهمرد؟!” و با شرمندگی میگذشت. چشمان پیرزنی که تلاش میکرد خود را حائل بین آفتاب و میوههای دستچینش کند بیشتر و بیشتر او را به تأمل وا میداشت؛ “مگر تو ضامن غذای مردمان این سرزمین نیستی، پس چرا کسی ضامن حرمت تو نیست؟!” و خجلتزده و در هم کشیدهتر میگذشت. دانشمند پیش میرفت، احوال اهالی محل را میپرسید و دلش از نیمه لبخند مردم اندکی آرام میشد ولی بیشتر به تأمل فرو میرفت؛ “مگر کسی امروز احوال شما را نپرسیده؟! مگر حکومت فراموش کرده که قوام حکومتش با شماست و رضایت خدا در خدمت به شماست؟!” و ناچار خود را به پیش میکشید. بالأخره به دارالاماره رسید. وارد شد و این بار خنکی سنگفرش دارالاماره از کف پا تا نوک سر دانشمند را به تأمل وا داشت؛ “مگر این خنکی اجازه میدهد کسی پای از دارالاماره بیرون گذارد و سراغی از مردم بگیرد؟!”. در همین اندیشه بود که چشمش به حاکم خورد. حاکم از جای برخاست و به استقبال دانشمند رفت. دانشمند به زور چین و چروک چهرهاش را پاک کرد و به حاکم سلام کرد. پس از احوال پرسی، دانشمند با زیرکی از حاکم خواست که به طبقه فوقانی دارالاماره بروند و از جایی که شهر پیش روی آنها مشخص بود، به صحبت بپردازند. حاکم با علامت سر درخواست دانشمند را اجابت کرد و همزمان که به سمت پلهها حرکت میکردند سؤالات خود را شروع کرد:
حاکم: اوضاع دارالعلوم چگونه است؟ در دارالعلوم چه میکنید؟ بر چه زخمی مرهم افکندید؟
دانشمند: حاکمان گذشته چشم به دامان برهنه بیگانگان دوخته و علم را به دره انداختند. اگرچه دارالعلوم را در پی دارالفنون بنا کردند ولی در آن بذر تقلید کاشتند که درختی غیر مثمر به بار آورد. اکنون این درخت در صحن دارالعلوم سایه افکنده و عدهای انگشت نشمار در خنکی زیر آن آرام لمیدهاند. زخمهای مردم با دارالعلوم بیگانگی میکنند؛ گاهی زیر آفتاب خشک میشوند و گاهی در غبار راه چرکینتر میشوند. الآن از این بالا که نگاه کنید، خوب زخمها را میبینید. شما به مرهم زخمها میاندیشید و گاه شبانه از خواب برمیخیزید ولی دارالعلوم را میبینید که چگونه میسبزد و درخت بیثمرش از هر طرف و از هر سو شاخه دوانیده است.
حاکم: شما هم در همین حیاط و در میان همین جماعت سخن از علمالاجتماع میزنید. آیا حرف حسابی هم دارید؟
دانشمند: ما به درخت نگاه میکردیم. روزنههای آفتاب در لا به لای برگها به چشم ما می خورد. به شکستگی شاخههای سنگینی که سر به کوچه گذاشته بودند و حتی به اندازه حق الماره هم ثمر نداشتند بیشتر نگاه میکردیم. شکوفههایی که میخواست ثمر بدهد امّا در همان اولین مراحل رشد و با اندک بادی بر حیات دارالعلوم میریخت، ما را به تأمل وا میداشت. برداشت ما این بود که بذر درخت برای اقلیم ما متناسب نیست، و اگرنه این درخت در اصل مثمر بوده و در اقلیمی دیگر کسانی از آن برداشت کردهاند. شروع کردیم به کاشتن، امّا سایه سنگین این درخت مانع نور آفتاب بود؛ زخم میکاشتیم ولی درختچه به سن و سال گلدهی و مرهمدهی نمیرسید. مجبور شدیم در خفا شاخههایی از درخت تقلید را بشکنیم تا جایی برای رسیدن آفتاب باز شود. البته ناگفته نماند آن روزی که دارالعلوم را به عنوان پایگاه علمالاجتماع تأسیس کردند، دارالاماره هم فقط به فکر کلنگ زدن بود نه زخم و مرهم.
حاکم: حالا که از این بالا زخمها را میبینی دانشمند! اصلاً نیازی به بالا آمدن هم نیست، هوای شهر صدای ناله میدهد. شما بگو ببینم کمکی، راهکاری، منطقی برای مواجه با این مسائل دارید؟
دانشمند: در دارالعلوم مردانی برای سیاست کردن برخاستهاند.
حاکم: سیاسیکاری؟
دانشمند: البته منافع افراد و گروهها مورد توجهشان است، امّا نه علم سیاست کردن، راهکاری غیر از سیاسیکاری برای حکومتداری و مرهمی بر زخم مردم است.
حاکم: این علم از چه دری سخن میگوید؟ عاریهای است یا اصیل؟
دانشمند: این علم اصیل است ولی جمع کننده است و از سایر علوم استفاده بسیار میبرد. به عبارت دیگر، بیشتر از اینکه یک موضوع مشخص را در قالب رشته علمی نظری در دارالعلوم دنبال کند، مانند سایر علوم عملی، حوزهای مطالعاتی دارد که در آن نحوه عمل حکومت در حکمرانی را مطالعه و به این حیطه مداخله میکند.
حاکم: بیشتر بگو! مقصود این حوزه مطالعاتی از سیاست کردن چیست؟
دانشمند: عرض کردم که این حوزه مطالعاتی عمل حکومت را زیر نظر گرفته است. سیاست را عبارت از سلسله اقدامات متوالی و پشت سر همِ نسبتاً پایدار و هدفمند میدانند که توسط یک بازیگر یا مجموعهای از بازیگران در مواجه با یک مسئله یا دغدغهی مورد توجه دنبال میشود.
حاکم: پس تنها بازیگر حکومت نیست؟!
دانشمند: ممکن است نباشد.
حاکم: تجربه ما نشان میدهد، مسائل در نگاه بازیگران مختلف که ارزشهای متفاوتی مدنظر دارند، به یک صورت جلوه نمیکند. آیا این علوم فقط به نکات هم توجه دارند؟
دانشمند: اتفاقاً این علوم را به ویژگیهایی از جمله «مسئله محوری»، «ارزش محوری»، «میانرشتهای بودن» و غیره میشناسند. اساساً این علوم بر محور همین ویژگیها در حوزههای فرعیای مانند «تحلیل سیاست»، «ارزشیابی سیاستها» و «فرآیند سیاستگذاری» توسعه یافتهاند. تحلیل سیاست با یک نگاه ارزش محور و به صورت میان رشته به دنبال پاسخ به این سؤال است که در مواجه با یک مسئله چه باید کرد؟ ارزشیابی آنچه انجام دادهایم را مورد نظر قرار میدهد و مطالعات فرآیند به نظریات بیانگر نحوه تغییر سیاستها میپردازد.
حاکم: آیا این علوم به حوزههای مسئله خیز و زخمهای مردم در این حوزهها به صورت ویژه نیز میپردازد؟
دانشمند: دانش موجود در این حوزه مطالعاتی قابلیت به کار گرفتن در موضوعات و حوزههای ویژه مسئله خیز را دارد. امّا متأسفانه این حوزههای ویژه که بسیار مسئله خیز هم هستند، حتی مسائل و زخمهای عمومی را نیز برای مرهم به دارالفنون تحویل دادهاند. البته از این طرف هم، مردان دارالعلوم کمتر مأموریت خود را سامان دادن به مسائل عمومی یک حوزه مسئله خاص دانستهاند.
حاکم: مسائل عمومی! مراد شما از عمومی چیست؟ یعنی فقط به سیاست کردنهای کلی و مبهم میپردازید؟!
دانشمند: خیر مبهم نیست، دقیق است. «عمومی» اشاره به کلیت مردم یا تمامی شهروندان یک قلمرو سیاسی دارد که در آن حق اعمال قدرت وجود دارد. بنابراین «سیاست» نیز ناظر به تصمیم پایداری است که از سوی یک منبع دارای اختیار در آن قلمرو سیاسی اتخاذ میشود.
حاکم: از حوزه مسئله صحبت کردید. ما در این مملکت برای تأمین غذای مردم، برای اشتغال و رشد تولید و اقتصاد کشور، برای سامان دادن به یک معیشت مردم به نحو مطلوب و از این قبیل موضوعات بحثانگیز بسیار دغدغه و مسئله داریم. آیا در دارالعلوم شما، افرادی که در این مسائل به کمک ما بیایند تربیت شدهاند؟
دانشمند: بله. در دارالعلوم مردانی در پی مطالعات حوزهای (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیربخشهای آنها) با رویکرد مسئله محور هستند. امّا متأسفانه مابقی رشتههای دارالعلوم و تقریباً کل رشتههای دارالفنون برای پاسخ به مسائل خود و مسائل اجتماع به علم سیاست کردن وقعی نمینهند. در دارالعلوم به علم سیاست کردن، علوم خطمشی نیز میگویند. پژوهشگرانی از عرصه خطمشی عمومی، به سمت مطالعات حوزهای (برای مثال کشاورزی، صنعت، آموزش عالی و …) روی آوردهاند و مأموریت خود را سامان دادن و اصلاح وضعیت آن حوزه میدانند. پیدا کردهاند. در میان ایشان، افرادی هستند که به دنبال اصلاح وضعیت کشاورزی از طریق توسعه علوم خطمشیهای کشاورزی هستند.
حاکم: چه خوب، توجه مرا به دارالعلوم جلب کردید.کشاورزی حوزهای است که حاکمان بسیار در آن مداخله میکنند و علت اصلی مداخله آنها تاکنون حمایت از درآمد کشاورزان و تأمین امنیت غذایی بوده است. البته کشاورزی با مسائل دیگری از قبیل سلامت و محیطزیست و نیز معیشت و سبک زندگی مردم ارتباط وثیق دارد. فراموش نکن که تفسیر کشاورزی، تنها به عنوان یک بخش اقتصادی، خیانت در حق این حوزه است. …
هدف از نگارش این داستانک اشاره به دو نوع ورود به علوم خطمشی، یعنی (۱) ورود به این حوزه مطالعاتی برای کسب مدرک (در حالت بدبینانه) و صرفاً آموختن دانش موجود در آن و یا (۲) ورود به این حوزه مطالعاتی به عنوان یک علم نافع ناظر به نیازهای جامعه و برای به خدمت گرفتن در راستای اهداف غایی جامعه و کشور است. در گام بعد هدف این متن، اشاره به دو نوع ورود مأموریتی به علوم خطمشی (به عنوان یک علم نافع)، یعنی (۱) ورود به اصل مباحث خطمشی عمومی ـ فارغ از موضوعات و حوزههای ویژه ـ و یا (۲) ورود به حوزههای مطالعاتی ویژه مانند بودجه، کشاورزی، آموزش عالی و … است. به نظر میرسد بیش از آنکه علوم خطمشی به حوزههای مطالعاتی ویژه برای پیادهسازی و افزودن دانش خود نیاز داشته باشد، این حوزههای مطالعاتی ویژه هستند که برای سامان بخشیدن به وضعیت خود و حل مسائل کلان و عمومی خود به دانش خطمشی عمومی نیازمندند. به عبارت دیگر، محور تمرکز این داستان بر ضرورت مطالعات حوزهای خطمشی عمومی از جمله در حوزه کشاورزی برای حل مسائل و رسیدن به اهداف غایی جامعه و حکومت در این حوزه است.
برگرفته از منابع ذیل:
۱- Chambers, R. G. (2002). Information, incentives, and the design of agricultural policies. Handbook of agricultural economics, 2, 1751–۱۸۲۵٫
۲- Pasour Jr, E. C. (1990). Agriculture and the state: Market processes and bureaucracy. Agrekon, 29(4), 235-242.
۳- Shafritz, J. M., & Borick, C. P. (2008). Introducing public policy. New York [u.a.]: Pearson Longman.
۴- اسمیت، کوین تی و لاریمر، کریستوفر دابلیو (۱۳۹۲)، درآمدی بر نظریه خطمشی گذاری عمومی. تقابل نظری عقلانیتگراها و فرا اثباتگراها، ترجمه: دکتر حسن داناییفرد، تهران: انتشارات صفّار.
۵- داناییفرد، حسن (۱۳۹۵)، گفتارهای جدید در خطمشی گذاری عمومی، تهران: دانشگاه امام صادق علیهالسلام.
۶- شوکت فدایی، محسن و خلیلی، محمود (۱۳۹۰)، سیاست کشاورزی: رشته علوم کشاورزی، تهران: دانشگاه پیام نور، چاپ دوم.